اختلالات اسکلتی-عضلاتی;یک بیماری شغلی است
دنباله در ادامه مطلب |
فراز هایی از سخنان دکتر علی شریعتی
خداوندا اگر روزی بشر گردی ز حال ما خبر گردی پشیمان می شوی از قصه خلقت از این بودن از این بدعت خداوندا نمی دانی که انسان بودن و ماندن در این دنیا چه دشوار است چه زجری می کشد آنکس که انسان است و از احساس سرشار است
(دکتر علی شریعتی)
اگر تنهاترین تنها شوم باز هم خدا هست
او جانشین تمامی نداشته های من است (دکتر علی شریعتی)
دنباله در ادامه مطلب
جملات کوتاه ، عارفانه، زیبا و عاشقانه
در این قسمت مجموعه ای ازجملات کوتاه ، عارفانه، زیبا و عاشقانه از استاد شهید دکتر علی شریعتی گردآوری کرده ام...
خدا و انسان و عشق ، این است امانتی که بر دوش ما سنگینی می کند !
در ادامه مطلب...
Paradox of Our Times
مغایرتهای زمان ما
ما امروزه خانه های بزرگتر اما خانواده های کوچکتر داریم؛ راحتی بیشتر اما زمان کمتر
مدارک تحصیلی بالاتر اما درک عمومی پایین تر ؛ آگاهی بیشتر اما قدرت تشخیص کمتر داریم؛
متخصصان بیشتر اما مشکلات نیز بیشتر؛ داروهای بیشتر اما سلامتی کمتر
بدون ملاحظه ایام را میگذرانیم، خیلی کم میخندیم، خیلی تند رانندگی میکنیم، خیلی زود عصبانی میشویم، تا دیروقت بیدار میمانیم، خیلی خسته از خواب برمیخیزیم، خیلی کم مطالعه میکنیم، اغلب اوقات تلویزیون نگاه میکنیم و خیلی بندرت دعا میکنیم
چندین برابر مایملک داریم اما ارزشهایمان کمتر شده است. خیلی زیاد صحبت میکنیم، به اندازه کافی دوست نمیداریم و خیلی زیاد دروغ میگوییم
زندگی ساختن را یاد گرفته ایم اما نه زندگی کردن را؛ تنها به زندگی سالهای عمر را افزوده ایم و نه زندگی را به سالهای عمرمان
ما ساختمانهای بلندتر داریم اما طبع کوتاه تر، بزرگراه های پهن تر اما دیدگاه های باریکتر
بیشتر خرج میکنیم اما کمتر داریم، بیشتر میخریم اما کمتر لذت میبریم
ما تا ماه رفته و برگشته ایم اما قادر نیستیم برای ملاقات همسایه جدیدمان از یک سوی خیابان به آن سو برویم
فضا بیرون را فتح کرده ایم اما نه فضا درون را، ما اتم را شکافته ایم اما نه تعصب خود را
بیشتر مینویسیم اما کمتر یاد میگیریم، بیشتر برنامه میریزیم اما کمتر به انجام میرسانیم
عجله کردن را آموخته ایم و نه صبر کردن، درآمدهای بالاتری داریم اما اصول اخلاقی پایین تر
کامپیوترهای بیشتری میسازیم تا اطلاعات بیشتری نگهداری کنیم، تا رونوشت های بیشتری تولید کنیم، اما ارتباطات کمتری داریم. ما کمیت بیشتر اما کیفیت کمتری داریم
اکنون زمان غذاهای آماده اما دیر هضم است، مردان بلند قامت اما شخصیت های پست، سودهای کلان اما روابط سطحی
فرصت بیشتر اما تفریح کمتر، تنوع غذای بیشتر اما تغذیه ناسالم تر؛ درآمد بیشتر اما طلاق بیشتر؛ منازل رویایی اما خانواده های از هم پاشیده
بدین دلیل است که پیشنهاد میکنم از امروز شما هیچ چیز را برای موقعیتهای خاص نگذارید، زیرا هر روز زندگی یک موقعیت خاص است
در جستجو دانش باشید، بیشتر بخوانید، در ایوان بنشینید و منظره را تحسین کنید بدون آنکه توجهی به نیازهایتان داشته باشید
زمان بیشتری را با خانواده و دوستانتان بگذرانید، غذای مورد علاقه تان را بخورید و جاهایی را که دوست دارید ببینید
زندگی فقط حفظ بقاء نیست، بلکه زنجیره ای ازلحظه های لذت بخش است
از جام کریستال خود استفاده کنید، بهترین عطرتان را برای روز مبادا نگه ندارید و هر لحظه که دوست دارید از آن استفاده کنید
عباراتی مانند ”یکی از این روزها“ و ”روزی“ را از فرهنگ لغت خود خارج کنید. بیایید نامه ای را که قصد داشتیم ”یکی از این روزها“ بنویسیم همین امروز بنویسیم
بیایید به خانواده و دوستانمان بگوییم که چقدر آنها را دوست داریم. هیچ چیزی را که میتواند به خنده و شادی شما بیفزاید به تاُخیر نیندازید
هر روز، هر ساعت و هر دقیقه خاص است و شما نمیدانید که شاید آن میتواند آخرین لحظه باشد
اگر شما آنقدر گرفتارید که وقت ندارید این پیغام را برای کسانیکه دوست دارید بفرستید، و به خودتان میگویید که ”یکی از این روزها“ آنرا خواهم فرستاد، فقط فکر کنید ... ”یکی از این روزها“ ممکن است شما اینجا نباشید که آنرا بفرستید
.
اختلالات اسکلتی-عضلاتی;یک بیماری شغلی است
دنباله در ادامه مطلب |
دراز ترین بینی دیگر متعلق به پینوکیو نیست!!
به گزارش ایران ناز وی که تا کنون در مسابقات درازی بینی شرکت نکرده است گفته است : افرادی که در این مسابقات برنده شده اندبینی شان بین 8 تا 9 سانتی متر طول دارد. اگر من شرکت می کردم قطعا برنده این مسابقات می شدم چرا که تاکنون درازتر از بینی خودم ندیده ام!
این دختر خانم جای اشک دستمال کاغذی گریه میکند!
مي خواهم برايت بنويسم
مي خواهم برايت بنويسم اما مانده ام که از چه چيز و از چه کس بنويسم؟
از تو که بي رحمانه مرا تنها گذاشتي يا از خودم که چون تک درختي در کوير خشک مجبور به زيستن هستم...
از تو بنويسم که قلبت از سنگ بود يا از خودم که شيشه اي بي حفاظ بودم؟
از چه بنويسم؟
از دلم که شکستي يا از نگاه غريبه ات که با نگاهم آشنا شد؟
ابتدا رام شد آشنا شد و سپس رشته ي مهر گسست و رفت و ناپيدا شد
از چه بنويسم؟
از قلبي که مرا نخواست يا قلبي که تو را خواست؟
شايد هم اگر در دادگاه عشق محاکمه شدم دادستان تو را مقصر نداند و بر زود باوري قلب منکه تو را بي ريا و مهربان مي دانست انگشت اتهام بزند
شايد از اين که زود دلبسته شدم و از تمام وابستگي ها بريدم تا تو را داشته باشم به نوعي گناهکار شناخته شدم
نه!
نه! شايد هم گناه را به گردن چشمان تو بگذارند که هيچوقت مرا نديد يا نديده گرفت چون از انتخابش پشيمان شده بود
عشقم را حلال کردم تا جان تو را آزاد کنم که شايد دوري موجب دوستي بيشترمان شود و تو معناي دوست داشتن را درک کني...
اما هيهات...
که تو آن را در قلبت حس نکردي و معنايش را ندانستي...
از من بريدي و از اين آشيان پريدي...
طنزهای انواع ازدواج در ایران
راستش ما دیدیم مجلس خیلی وقت است دارد با دو واژه
«ازدواج مجدد» و «ازدواج موقت» سر آقایان را گرم
کرده و توی سر خودش می زند تا بگوید من به فکر حمایت از خانواده هستم.
کسی هم نمی گوید این چه جور حمایتی است که فقط دو جور ازدواج خشک و خالی
را در برمی گیرد، تازه همان دو تا را هم مدت هاست زورش نمی رسد تصویب کند.
دنباله در ادامه مطلب